عِبَادَاللهِ، أَیْنَ الَّذِینَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا، وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا، وَأُنْظِرُوا فَلَهَوْا، وَسُلِّمُوا فَنَسُوا! أُمْهِلُوا طَوِیلا، وَ مُنِحُوا جَمِیلا، وَ حُذِّرُوا أَلِیماً، وَ وُعِدُوا جَسِیماً، [جمیلا]! احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ، وَالْعُیُوبَ الْمُسْخِطَةَ.
اى بندگان خدا! کجا هستند کسانى که عمر طولانى به آنها داده شد و در ناز و نعمت به سر مى بردند (امّا قدر آن را ندانستند) و آنها که تعليم داده شدند و فهميدند (ولى هرگز به آن عمل نکردند) و کسانى که به آنان مهلت داده شد (تا به اصلاح اعمال خويش بپردازند) ولى به بيهوده کارى پرداختند و آنها که سلامت نصيبشان شد، ولى اين نعمت بزرگ را فراموش کردند (و هيچ گاه شکر آن را به جا نياوردند). (آرى) به آنها براى مدّت طولانى مهلت داده شد و نعمت هاى زيبا در اختيارشان قرار گرفت. آنان را از کيفر گناهانشان بر حذر داشتند (تا از آن بپرهيزند) و پاداش هاى بزرگ (در برابر اطاعت فرمان خدا) به آنها وعده داده شد (ولى آن را نيز به فراموشى سپردند) بترسيد از گناهانى که انسان را به هلاکت مى افکند! و از عيوبى که موجب خشم پروردگار است.
شرح و تفسیر
کجا رفتند قدرتمندان ناسپاس؟
در این بخش از خطبه - که به پایان آن نزدیک مى شویم - امام(علیه السلام) لحن سخن را تغییر داده و تمامى بندگان خدا را مخاطب ساخته و آنها را به مطالعه حال پیشینیان و پایان زندگى آنان دعوت مى کند. مى فرماید: «اى بندگان خدا! کجا هستند کسانى که عمر طولانى به آنان داده شد و در ناز و نعمت به سر مى بردند، (امّا قدر آن را ندانستند) و آنها که تعلیم داده شدند و فهمیدند (ولى هرگز به آن عمل نکردند) و کسانى که به آنان مهلت داده شد (تا به اصلاح اعمال خویش بپردازند) ولى به بیهوده کارى پرداختند و آنها که سلامت نصیبشان شد، ولى این نعمت بزرگ را فراموش کردند (و هیچ گاه شکر آن را به جا نیاوردند).» (عِبَادَاللهِ، أَیْنَ الَّذِینَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا، وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا، وَأُنْظِرُوا فَلَهَوْا، وَسُلِّمُوا فَنَسُوا!)
به راستى، اگر تاریخ را ورق بزنیم، یا به زندگى گذشته خودمان در این عمر کوتاهمان بیندیشیم و به خاطر بیاوریم: چه افراد قدرتمند و مشمول انواع نعمت هاى الهى، در جامعه ما و جوامع دیگر زندگى کردند; ولى نه از نعمت هاى الهى بهره گرفتند، نه به آگاهى هاى خویش عمل کردند و نه در روز سلامتى، به بیمارى اندیشیدند و نه در حال قدرت به ناتوانى! سرانجام با دست خالى، از این جهان، رخت بربستند و به سوى سرنوشت تاریکشان حرکت کردند.
آرى، اگر به این امور بیندیشیم به یقین بیدار خواهیم شد و آینده خویش را با چشم خود، در زندگى آنان تماشا خواهیم کرد. سپس امام در ادامه این سخن مى افزاید: (آرى) «به آنها براى مدّت طولانى مهلت داده شد و نعمت هاى زیبا در اختیارشان قرار گرفت; آنان را از کیفر گناهان بر حذر داشتند (تا از آن بپرهیزند) و پاداشهاى بزرگ (در برابر اطاعت فرمان خدا) به آنها وعده داده شد (ولى آن را نیز به فراموشى سپردند)!» (أُمْهِلُوا طَوِیلا، وَ مُنِحُوا جَمِیلا، وَ حُذِّرُوا أَلِیماً، وَ وُعِدُوا جَسِیماً!)
آرى! نه آن مهلت طولانى مایه بیدارى آنها شد و نه نعمت هاى گوناگون الهى وجدان خفته آنها را براى شکر منعم، بیدار کرد; نه وعده عذاب الهى آنها را از گناهان بازداشت و نه وعده پاداشهاى بزرگ، حرکتى به سوى اطاعت در آنان ایجاد کرد!
در پایان این بخش مى فرماید: «بترسید از گناهانى که انسان را به هلاکت مى افکند و از عیوبى که موجب خشم پروردگار است!» (احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ، وَالْعُیُوبَ الْمُسْخِطَةَ).
قرآن مجید در این زمینه مى گوید: «کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَ أَکْثَرَ أَمْوَالاً وَ أَوْلاَداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاَقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاَقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلاَقِهِمْ وَ خُضْتُمْ کَالَّذِی خَاضُوا أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الاْخِرَةِ أُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ; (شما) همانند کسانى هستید که قبل از شما بوده اند، (و راه نفاق و خطا پیمودند، بلکه) آنها از شما نیرومندتر و اموال و فرزندانشان بیشتر بود. آنها از بهره خود (از مواهب الهى در راه گناه و هوس) استفاده کردند; شما نیز از بهره خود (در این راه) استفاده کردید، همان گونه که آنها استفاده کردند; شما (در کفر و نفاق و استهزاى مؤمنان) فرو رفتید، همان گونه که آنها فرو رفتند; (ولى سرانجام) اعمالشان در دنیا و آخرت نابود شد; و آنها همان زیانکارانند(1).»
همیشه پیشوایان بزرگ دین و علماى اخلاق، غافلان بى خبر را به این نکته توجّه داده اند که اندکى درباره اقوامى که پیش از آنها مى زیستند، بیندیشند. در باره پادشاهان بزرگ، سرداران نیرومند، قهرمان هاى تاریخ و ظالمان و ستمگران روزگار; ببینند سرانجام، سرنوشت آنها به کجا رسید; به کجا رفتند و چه چیز از این دنیا با خود بردند و چه از آنها باقى مانده است. قبرستان هایى خاموش، استخوان هایى پوسیده، قصرهایى ویران شده، و اموال و ثروت هایى که به دست دیگران افتاده است. چنان فراموش شده اند که گویى هرگز در این دنیا نبوده اند; به گفته شاعر:
که آگه است که کاووس و کَىْ کجا رفتند که واقف است که چون رفت تختِ جَم بر باد
قدح، به شرط ادب گیر، زان که ترکیبش ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد!
* * *
1. سوره توبه، آيه 69.
------------------------
شرح نهج البلاغه، آیت الله مکارم شیرازی














