وَ احْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالاُْمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ الْمَثُلاَتِ بِسُوءِ الاَْفْعَالِ، وَ ذَمِیمِ الاَْعْمَالِ. فَتَذَکَّرُوا فِی الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ، وَ احْذَرُوا أَنْ تَکُونُوا أَمْثَالَهُمْ.
فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ، فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْر لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ، وَ زَاحَتِ الاَْعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ، وَ مُدَّتِ الْعَافِیَةُ بِهِ عَلَیْهِمْ، وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ، وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الاِْجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ، وَ اللُّزُومِ لِلاُْلْفَةِ، وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا، وَ التَّوَاصِی بِهَا، وَ اجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْر کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ، وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ; مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ، وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ، وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ، وَ تَخَاذُلِ الاَْیْدِی.
از کيفرهايى که بر اثر سوء افعال و اعمال ناپسند بر امتهاى پيشين وارد شد، برحذر باشيد، حالات آنها را در خوبى و بدى به ياد آريد و بترسيد از اينکه شما هم مانند آنان شويد، هرگاه به تفاوت دو حال آنها (پيروزى و شکست) مى انديشيد به سراغ امورى برويد که موجب عزّت و اقتدار آنان شد; دشمنان را از آنها دور کرد; عافيت و سلامت را بر آنان گسترش داد; نعمتها مطيعشان شد و کرامت و شخصيت، رشته خود را به آنان پيوست. عامل اين خوشبختى پرهيز از تفرقه، تأکيد بر الفت و اتحاد، تشويق يکديگر به آن و سفارش نمودن به انجام آن بود. از هر کارى که ستون فقرات آنها را در هم شکست و قدرتشان را سست کرد اجتناب کنيد: از کينه هاى درونى، بدخواهى، پشت به هم کردن و دست از يارى هم برداشتن بپرهيزيد.
شرح و تفسیر
از سرگذشت پیشینیان عبرت بگیرید
امام(علیه السلام) در این بخش و چند بخش آینده، مخاطبان خود را به مطالعه در احوال پیشینیان دعوت مى کند عوامل ضعف و قدرت آنها را بر مى شمرد و اسباب پیروزى و شکست را در جاى جاى زندگى آنان به مخاطبان خود نشان مى دهد، تا از تجارب آنان بهره گیرند و در پرتو هدایتهاى تاریخ، راه صحیح زندگى را پیدا کنند. این نوع آموزش (آموزش از طریق مطالعه تاریخ پیشینیان) چیزى است که قرآن مجید در اکثر سوره ها بر آن تأکید مى کند و بسیار مؤثر و تکان دهنده است.
مى فرماید: «کیفرهایى که بر اثر سوء افعال و اعمال ناپسند بر امتهاى پیشین وارد شد برحذر باشید، حالات آنها را در خوبى و بدى به یاد آرید و بترسید از اینکه شما مانند آنان آنان باشید»; (وَ احْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالاُْمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ الْمَثُلاَتِ بِسُوءِ الاَْفْعَالِ، وَ ذَمِیمِ الاَْعْمَالِ. فَتَذَکَّرُوا فِی الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ، وَ احْذَرُوا أَنْ تَکُونُوا أَمْثَالَهُمْ).
در این جمله امام(علیه السلام) به سرنوشت اقوامى، همچون قوم عاد، ثمود و قوم نوح و قوم لوط و سرنوشت فرعونها و نمرودها عذابهایى که بر اثر اعمال زشتشان بر سر آنها فرو آمد اشاره مى کند و همه را از مبتلا شدن به چنان سرنوشتى برحذر مى دارد.
تعبیر به «سُوءِ الاَْفْعَالِ وَ ذَمِیمِ الاَْعْمَالِ» ممکن است تأکید بر روى یک معنا باشد و آن کارهاى زشت و ناپسند است. این احتمال نیز وجود دارد که «سوء افعال» اشاره به اعمال گناه آلوده باشد و «ذمیم اعمال» ناظر به کارهاى ناپسند، هر چند به مرحله گناه نیز گناه نیز نرسد; مانند غفلت از جان محرومان و ترک انصاف وجود و بخشش و ایثار که مورد نکوهش عقل و خرد است.
آن گاه بعد از بیان این اجمال به تفصیل مى پردازد، همان روشى که قرآن مجید، کراراً از آن براى بیان مسائل مهم استفاده مى کند، مى فرماید: «هرگاه به تفاوت دو حال آنها (پیروزى و شکست) بیندیشید به سراغ امورى بروید که موجب عزّت و اقتدار آنان شد; دشمنان را از آنها دور کرد; عافیت و سلامت را براى آنان گسترش داد; نعمتها مطیعشان شد و کرامت و شخصیت، رشته خود را به آنان پیوست»; (فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ، فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْر لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ، وَ زَاحَتِ الاَْعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ، وَ مُدَّتِ الْعَافِیَةُ بِهِ عَلَیْهِمْ، وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ، وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ).
سپس امام، عواملى را که باعث فراهم شدن این امور پنجگانه (عزّت، شکست دشمن، عافیت، نعمت و کرامت) شد به این صورت بیان مى فرماید: «(این امور عبارتند از) پرهیز از تفرقه و پراکندگى، تأکید بر الفت و اتحاد، تشویق یکدیگر به آن و سفارش نمودن به انجام آن است»; (مِنَ الاِْجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ، وَ اللُّزُومِ لِلاُْلْفَةِ، وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا، وَ التَّوَاصِی بِهَا).
این عوامل چهارگانه گرچه همه به مسئله اتحاد و وحدت باز مى گردد; ولى هر یک از تعبیرات ناظر به نکته اى است; اجتناب از فرقه ناظر به نفى عوامل تفرقه است و لزوم الفت، ناظر به اثبات عوامل وحدت است. «تحاض» اشاره به تشویق است (احتمالا تشویقهاى عملى) و «تواصى» اشاره به سفارش کردن از طریق بیان است. و همه اینها در مسیر اتحاد صفوف و یکدلى است.
سپس امام(علیه السلام) به جنبه منفى این مسئله; یعنى تفرقه و عوامل آن مى پردازد و با تعبیرى پر معنا به آنها هشدار مى دهد که از عوامل اختلاف به شدت بپرهیزند، مى فرماید: «از هر کارى که ستون فقرات آنها را در هم شکست و قدرتشان را سست کرد اجتناب کنید»; (وَ اجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْر کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ(1)، وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ(2)).
در ادامه این سخن بعد از ذکر این اصل کلى، انگشت بر عوامل خاص آن مى گذارد و مى فرماید: «(عوامل اختلاف آنها) از کینه هاى درونى، بدخواهى، پشت به هم کردن و دست از یارى هم برداشتن بود»; (مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ، وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ، وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ، وَ تَخَاذُلِ الاَْیْدِی).
این چهار عامل، عوامل اصلى اختلافند که بعضى جنبه باطنى دارد; مانند کینه هایى که در سینه ها پنهان است و حسادت و بخل، و بعضى جنبه ظاهرى دارد; مانند پشت به یکدیگر کردن و در برابر حوادث برادران و دوستان و مؤمنان را تنها گذاشتن. آرى! این امور در هر قوم و ملتى پیدا شود پشتشان را مى شکند و قدرتشان را مى گیرد.
1. «فقره» به معناى مهره پشت است که جمع آن «فقرات» است و به منزله ستونى است که پشت انسان را نگه مى دارد و به او اجازه خم و راست شدن مى دهد. 2. «منّه» به معناى قوّت است و «منّت» بر وزن «عزّت» به معناى نعمت بزرگ است که موجب قدرت و قوت مى شود و به گفته راغب در مفردات در اصل از «منّ» که واحد وزن است گرفته شده است