• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

خطبه دویست و بیست و دو، بخش دوم

 

وَ إِنّ لِلذِّکْرِ لاََهْلاً أَخَذُوهُ مِنْ

بیشتر...

گناهان کبیره و صغیره

شرح آیه 31 سوره مبارکه النساء

31- إِن تَجْتَنِبُوا

بیشتر...

تقويم

 

تقويم از ماده «ق ـ و ـ م» در لغت به معناى راست و تعديل

بیشتر...

نظرت راجع به دنیا چیه؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

منبع:تبیان

آیة الله جوادی

بیشتر...

حکمت نه نهج البلاغه

إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَد أَعَارَتْهُ

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
29331
48621
147254089
اوقات شرعی

حکایت از آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی: خلاصی از ناامنی

مرحوم سید ابوالقاسم هندی، نقل کرد که: « در خدمت حاج شیخ به کوه « معجونی» از کوهپایه های مشهد رفته بودیم. در آن هنگام مردی یاغی به نام « محمد قوش آبادی» که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنید، کشته خواهید شد. مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟ عرض کردم: آری. دست مرا گرفتند و گفتند: که چشم خود را ببند. پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم، فرمودند: باز کن، چون چشم گشودم، دیدم، که نزدیک دروازه شهریم. بعد از ظهر آن روز، به خدمتش رفتم، کاسه بزرگی پر از گیاه، در کنار اطاق بود. از من پرسیدند: در این کاسه چیست؟ عرض کردم: نمیدانم و در جواب دیگر پرسشهایشان نیز اظهار بی اطلاعی کردم. آنگاه فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟ گفتم: خیر، فرمودند: خوبست تو زبانت را در اختیار داری بدان که تا من زنده ام، از آن ماجرا سخنی مگو و گرنه موجب مرگ خود خواهی شد. »

برگرفته از سایت صالحین

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری