إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لاَ یَخْفَى عَلَیْهِ مَا الْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِی لَیْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْراً، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْماً. أَعْضَاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَ جَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَ ضَمَائِرُکُمْ عُیُونُهُ، وَ خَلَوَاتُکُمْ عِیَانُهُ.
خداوند منزّه و متعال آنچه را که بندگان در شب و روز انجام مى دهند بر او پوشيده نيست، به طور دقيق از اعمال آنها آگاه است و با علم بى پايانش به آنها احاطه دارد، اعضاى شما گواهان، و اندام شما سپاهيان او و ضمير و وجدانتان جاسوسان وى هستند، و خلوتگاههاى شما در برابر او آشکار و عيان است .
شرح و تفسیر
در خلوت و جلوت با شماست
امام(علیه السلام) در بخشهاى گذشته این خطبه به سه موضوع مهم که از ارکان اوامر الهى است، اشاره فرمود; نماز و زکات و حفظ امانت، و در این بخش از خطبه به چیزى اشاره مى کند که به منزله عامل اجرایى این دستورات مهم است و آن احاطه علمى پروردگار در همه حال نسبت به انسانهاست.
به تعبیر دیگر انسان هنگامى در پى اطاعت این اوامر است که احساس کند در همه حال در محضر خداست و چشم علم او ناظر همه احوال وى است همان گونه که قراردادن مراقبین بشرى در داخل شهرها و جاده ها مردم را به رعایت قوانین بشرى دعوت مى کند.
مى فرماید: «آنچه را که بندگان در شب و روز انجام مى دهند بر او پوشیده نیست به طور دقیق از اعمال آنها آگاه است و با علم بى پایانش به آنها احاطه دارد»; (إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لاَ یَخْفَى عَلَیْهِ مَا الْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِی لَیْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْراً، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْماً).
تعبیر به «عباد» تعبیر گسترده اى است که شامل همه انسانها، مسلمان و کافر، کوچک و بزرگ، عالم و جاهل، مى شود و مقدم داشتن شب بر روز براى آن است که شب ها مخفیگاهى است براى بسیارى از گنه کاران.
جمله «لَطُفَ بِهِ خْبْراً» با توجه به اینکه یکى از اوصاف پروردگار «لطیف» است و لطیف به کسى گفته مى شود که به امور ظریف و دقیق آشناست ناظر به این معناست که حتى کوچک ترین و مخفى ترین اعمال بندگان از او پنهان نمى ماند : «(یَعْلَمُ خَائِنَةَ الاَْعْیُنِ وَمَا تُخْفِى الصُّدُورُ); چشمهایى که مخفیانه به خیانت گردش مى کند مى داند و از اسرار درون سینه ها آگاه است».(1)
همه اینها به سبب آن است که علم خدا نسبت به همه اشیا، علم حضورى است، او همه جا حاضر و ناظر است و تمام عالم هستى، محضر خداست و به این ترتیب، چیزى بر او مخفى نمى ماند.
گاه بعضى به مثالى تمسک مى جویند و مى گویند: اگر چیزى در کف دست ما باشد و به آن نگاه کنیم آیا امکان دارد که بر ما مخفى بماند، علم خداوند نسبت به موجودات از این هم فراتر و بالاتر و والاتر است.
در ادامه این سخن و براى اثبات مراقبتهاى شدید الهى نسبت به انسانها مى افزاید: «اعضاى شما گواهان و اندام شما سپاهیان او و ضمیر و وجدانتان جاسوسان وى هستند و خلوتگاههاى شما در برابر او آشکار و عیان است»; (أَعْضَاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَ جَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَ ضَمَائِرُکُمْ عُیُونُهُ، وَ خَلَوَاتُکُمْ عِیَانُهُ).
اعضا جمع عضو، مفهوم عامّى دارد که شامل عضوهایى مى شود که انسان با او کارهایى انجام مى دهد; مانند دست و پا، و عضوهایى که به ظاهر کارى با آن کارى انجام نمى دهد; مانند دنده ها و پهلوها; ولى «جوارح» جمع «جارحه» با توجه به ریشه لغوى که «جرح» به معناى اکتساب است، تنها اشاره به اعضایى است که انسان با آن عملى انجام مى دهد و کار نیک مى کند یا بد مرتکب شود و به این ترتیب ذکر جوارح بعد از اعضا از قبیل ذکر خاص بعد از عام است.
«ضمایر» جمع «ضمیر» به معناى باطن و درون انسان است و در اینجا مى تواند اشاره به وجدان انسان باشد که قاضى و داورى درونى است.
«خلوات» جمع «خلوة» به معناى جایى است که عموم مردم به آن راه ندارند و از آنجا که بسیارى از گناهان در خلوتگاه انجام مى شود در جمله بالا روى آن تکیه شده است.
بعضى از شارحان نهج البلاغه «خلوات» را به معناى اعمالى که در خلوتگاه انجام مى شود دانسته اند که از قبیل حذف مضاف خواهد بود.
به هر حال هدف امام(علیه السلام) از بیان چهار جمله اخیر این است که بگوید: نه تنها علم خداوند بر همه اعمال انسان ها احاطه دارد، بلکه اعضا و جوارح و ضمایر خود شما نیز شهود و جنود و عیون او هستند و جاى جاى مکانها حتى خلوتگاهها بر اعمال شما گواهى مى دهند.
1. غافر، آيه 19.