أَمْلِکُوا عَنّی هذَا الْغُلاَمَ لاَ یَهُدَّنِی، فَإِنَّنِی أَنْفَسُ بِهذَیْنِ ـ یَعْنی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ(علیهما السلام) ـ عَلَى الْمَوْتِ لِئَلاَّ یَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله).
اين جوان (امام حسن(عليه السلام)) را از طرف من بگيريد و نگاه داريد (تا به ميدان جنگ پا نگذارد) مبادا (مرگ او) مرا درهم بکوبد، زيرا من از مرگ اين دو ـ يعنى امام حسن و امام حسين ـ بسيار دريغ دارم تا نسل رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با مرگ آنها قطع نشود.
شرح و تفسیر
حفظ نسل پیامبر (صلى الله علیه وآله)
امام(علیه السلام) در این سخن کوتاه، سفارش اکیدى به اصحابش درباره امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) در روز جنگ صفین براى حفظ هدف مهمى فرموده و مى گوید: «این جوان (امام حسن(علیه السلام)) را از طرف من بگیرید و نگاه دارید (تا به میدان جنگ پا نگذارد) مبادا (مرگ او) مرا درهم بکوبد، زیرا من از مرگ این دو ـ یعنى امام حسن و امام حسین ـ بسیار دریغ دارم مبادا نسل رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با مرگ آنها قطع شود»; (أَمْلِکُوا عَنّی هذَا الْغُلاَمَ لاَ یَهُدَّنِی(1)، فَإِنَّنِی أَنْفَسُ(2) بِهذَیْنِ ـ یَعْنی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ(علیهما السلام) ـ عَلَى الْمَوْتِ لِئَلاَّ یَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)).
تعبیر به «املکوا» از ریشه «ملک» در واقع تأکیدى است براى جلوگیرى کردن از شتاب امام حسن(علیه السلام) به سوى میدان جنگ، زیرا انسان هنگامى که مالک چیزى مى شود آن را به تمام معنا در اختیار مى گیرد و این بالاترین تأکیدى است که در مورد بازداشتن کسى از چیزى مى توان به کار برد. به همین دلیل مرحوم سیّد رضى(رحمه الله) در ذیل این کلام مى گوید: «این تعبیر از فصیح ترین و برترین تعبیرات است».
جمله «لا یَهُدَّنی» تأکید دیگرى بر این معناست، زیرا مى فرماید: اگر او و برادرش حسین(علیه السلام) به شهادت برسند وجود مرا در هم مى کوبند.
امام(علیه السلام) براى اینکه تصوّر نشود این تأکیدات تنها از مهر فرزندى سرچشمه مى گیرد، در پایان فرموده: من هدف بزرگى را دنبال مى کنم و آن این است که نسل پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)هر چه بهتر و بیشتر از طریق این دو، در جهان باقى بماند که این خود یکى از اسباب پایندگى اسلام است.
* * *
مرحوم سیّد رضى در پایان این گفتار مى گوید: «جمله امام(علیه السلام) «أَمْلِکُوا عَنّی هذَا الْغُلاَمَ» از برترین سخنان و فصیح ترین جمله هاست»; (قالَ السیِّدُ الشَّریفُ وَ قَوْلُهُ(علیه السلام): أَمْلِکُوا عَنّی هذَا الْغُلاَمَ مِنْ أعلَى الْکَلامِ وَ أَفْصَحِهِ).
منظور سیّد این است که جمله «أَمْلِکُوا عَنّی» یعنى «از سوى من مالک بشوید» تأکید زیبا و لطیفى است بر این معنا که با سرعت و جدیّت بروید و این جوان را نگاه دارید تا از دست نرود، زیرا انسان بیشترین محافظت را نسبت به املاک خویش دارد و این تعبیر از «نگاه داشتن» و «گرفتن» و «بازگرفتن» و «محافظت» بلیغ تر و رساتر است.
نکته
پاسخ به چند سؤال
1. بى شک امام حسن مجتبى(علیه السلام) در آن روز بیش از سى سال داشت، زیرا میلاد مبارک ایشان در سال سوم هجرى بود و حادثه صفین در سال 37 واقع شد، بنابراین تعبیر به «غلام» که به معناى «نوجوان» است چه مناسبتى دارد؟
در پاسخ باید به این نکته توجه کرد که واژه غلام هرچند معمولا به نوجوان و حدّ فاصل میان طفل و شابّ (کودک و جوان) گفته مى شود; ولى همان گونه که بعضى از ارباب لغت تصریح کرده اند(1) به افراد بزرگسال نیز اطلاق مى گردد. افزون بر اینکه پدران این تعبیر را نسبت به فرزندان در هر سنّ و سالى به کار مى برند. در عرف عرب به خادمان نیز در هر سنّ و سالى باشند واژه «غلام» اطلاق مى شود.
در هر حال اطلاق غلام از سوى امام(علیه السلام) نسبت به فرزندش امام حسن(علیه السلام)مطلب بعیدى نیست.
2. مطابق آنچه در بالا آمد امام حسن و همچنین امام حسین(علیهما السلام) در آن زمان بیش از سى سال سن داشتند (زیرا فاصله آن دو بزرگوار یک سال یا کمتر از یک سال بود) و قاعدتاً در آن زمان صاحب همسر و فرزند بودند با این حال، چگونه امام مى فرماید: مى ترسم با شهادت این دو، نسل رسول خدا قطع شود؟
در پاسخ مى گوییم: منظور این بوده که آنها بمانند و هر چه بیشتر نسل پیامبر فزونى یابد، زیرا با وجود دشمنان بسیار این نسل با برکت از جوانب مختلف در خطر بوده است.
3. چگونه امام(علیه السلام) بقاى نسل پیامبر به بقاى آن دو بزرگوار و فرزندانشان دانسته، در حالى که معمول عرب این است که نسل را از طریق پسر مى دانستند،
نه از طریق دختر؟ و مى دانیم که حسن و حسین نوه هاى دخترى پیامبرند!
در پاسخ این سؤال باید گفت که این طرز تفکّر به عصر جاهلیت باز مى گردد که آنها مطلقاً زنان را به حساب نمى آوردند و فرزندان دختر را فرزند به حساب نمى آوردند و مى گفتند:
بَنُونا بَنُو أبْناءِنا وَ بَناتُنا *** بَنُوهُنَّ أبناءُ الرِّجالِ الأَباعِدِ(3)
فرزندان ما تنها فرزندان پسران ما هستند و دختران ما فرزندانشان فرزندان مردان بیگانه و دورند.
لذا در آیه مباهله که مى فرماید: (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ)(4) مفسّران در این مسئله اتفاق نظر دارند که واژه «ابناءنا» در این آیه شریفه اشاره به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) است و «نساءنا» اشاره به حضرت فاطمه(علیها السلام)، و خطاب «یابن رسول الله» به امامان اهل بیت(علیهم السلام) در روایات، بسیار است.
در آیه شریفه 85 سوره انعام (وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَ... * ... عِیسى)حضرت مسیح از ذریّه حضرت ابراهیم شمرده شده، در حالى که از ناحیه مادر (مریم) به حضرت ابراهیم منتهى مى شود.
1. «لايهدّنى» از ريشه «هدّ» بر وزن «سدّ» در اصل به معناى منهدم شدن و فروريختن همراه با صداى شديد است. سپس در امور معنوى نيز به کار رفته و به غم و اندوه شديدى که روح انسان را در هم مى کوبد اطلاق شده; مانند آنچه در جمله بالا آمده است. 2. «أنفس» از ريشه «نفس» بر وزن «قفس» به معناى مضايقه کردن و نگاهدارى چيزى و از دست ندادن آن است. اشياى نفيس، اشيايى است که انسان حاضر نيست به آسانى آن را از دست بدهد. 3. لسان العرب، ماده «غلم». 4. آل عمران، آيه 61.