• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

ظاهر و باطن قرآن

در این مقاله به معناشناسی روایات ظاهر و باطن پرداخته شده و

بیشتر...

نوری که خاموش شدنی نیست، آیت الله جوادی آملی،

مسؤلیت در قبال معلمین ، آیت الله العظمی مظاهری

دریافت فایل

حجم: 5 MB

زمان: 10 دقیقه

بیشتر...

سوال از نعمت های پروردگار ، مرحوم آیت الله مجتهدی

دریافت فایل

حجم: 6 MB

زمان: 16 دقیقه

بیشتر...

تفسير به رأى

 

تفسير به رأى به مثابه روشى نكوهيده در فهم و تبيين قرآن

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
14656
33626
143967813
امروز پنج شنبه, 01 آذر 1403
اوقات شرعی

خطبه نود و یک،بخش نوزدهم

 

ثُمَّ لَمْ یَدَعْ جُرُزَ الأَرْضِ الَّتِی تَقْصُرُ مِیَاهُ الْعُیُونِ عَنْ رَوَابِیهَا، وَ لاَ تَجِدُ جَدَاوِلُ الأَنْهَارِ ذَرِیعَةً إِلى بُلُوغِهَا، حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَاب تُحْیِی مَوَاتَهَا، وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْد افْتِرَاقِ لُمَعِهِ، وَ تَبَایُنِ قَزَعِهِ، حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ لُجَّةُ الْمُزْنِ فِیهِ، وَ الْتَمَعَ بَرْقُهُ فِی کُفَفِهِ، وَ لَمْ یَنَمْ وَمِیضُهُ فِی کَنَهْوَرِ رَبَابِهِ، وَ مُتَرَاکِمِ سَحَابِهِ، أَرْسَلَهُ سَحّاً مُتَدَارِکاً، قَدْ أَسَفَّ هَیْدَبُهُ، تَمْرِیهِ الْجَنُوبُ دِرَرَ أَهَاضِیبِهِ، وَ دُفَعَ شَآبِیبِهِ. فَلَمَّآ أَلْقَتِ السَّحابُ بَرْکَ بِوَانَیْهَا، وَ بَعَاعَ مَا اسْتَقَلَّتْ بِهِ مِنَ الْعِبْءِ المَحْمُولِ عَلَیْهَا، أَخْرَجَ بِهِ مِنْ هَوَامِدِ الأَرْضِ النَّبَاتَ، وَ مِنْ زُعْرِ الْجِبَالِ الأَعْشَابَ، فَهِی تَبْهَجُ بِزِینَةِ رِیَاضِهَا وَ تَزْدَهِی بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَیْطِ، أَزَاهِیرِهَا، وَ حِلْیَةِ مَا سُمِطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أَنْوَارِهَا، وَ جَعَلَ ذلِکَ بَلاَغاً لِلاَْنَامِ، وَ رِزْقاً لِلاَْنْعَامِ، وَ خَرَقَ الْفِجَاجَ فِی آفَاقِهَا، وَ أَقَامَ المَنَارَ لِلسَّالِکینَ عَلَى جَوَادِّ طُرُقِهَا.

سپس خداوند هيچ يک از بلندى هاى زمين را که آب چشمه ها به نقاط مرتفع آن نمى رسد و جدول هاى نهرها به آن راه ندارد، به حال خود وانگذاشت; بلکه (براى آبيارى آنها) ابرهايى آفريد تا قسمتهاى مرده زمين را زنده کند و گياهان آن را بروياند. خداوند قطعات درخشنده و پراکنده و جداى ابرها را به هم پيوست و درياهايى از آب که در ابرها نهفته بود سخت به حرکت درآمد (و آماده نزول شد;)
برق، در اطراف آن درخشيدن گرفت و از درخشندگى آن، در ابرهاى سفيد کوه پيکر و متراکم چيزى کاسته نشد; (و همچنان ادامه يافت) اين در حالى بود که ابرها (از شدّت سنگينى) به زمين نزديک شده بودند; در اين هنگام باد جنوب، باران را همچون شيرى از پستان حيوان بدوشيد و به شدّت بر زمين فرو ريخت هنگامى که ابرها سينه بر زمين نهادند و آبهاى فراوانِ سنگينى را که بر دوش داشتند، فرو ريختند، خداوند به وسيله آن از زمين هاى خشک و بى گياه، نباتات فراوانى رويانيد و از دامنه کوههاى کم گياه، سبزه بسيار خارج ساخت و زمين به زيور باغهايش غرق نشاط و شادى شد و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشيده بود به ناز آمد، و از زينت و زيورى که از گردنبند گل هاى گوناگون يافته بود در وجد و شادى فرو رفت! و همه اينها را غذا وتوشه انسانها، و روزى چهارپايان قرار داد، در اطراف زمين (و در ميان کوهها) درّه ها و راههاى وسيعى شکافت و نشانه ها - براى آنان که بخواهند از شاهراه هاى وسيعش بگذرند - قرار داد
.

 

شرح و تفسیر

ابرهاى باران زا و حیات زمین هاى مرده

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه به یکى دیگر از مهم ترین نعمت هاى الهى که بدون آن حیات و زندگى بر صفحه زمین غیر ممکن است اشاره مى فرماید و با تعبیراتى بسیار زیبا و جالب و روح پرور آن را شرح مى دهد; مى گوید: «سپس خداوند هیچ یک از بلندى هاى زمین را که آب چشمه ها به نقاط مرتفع آن نمى رسد، و جدولهاى نهرها به آن راه ندارد، به حال خود وانگذاشت; بلکه (براى آبیارى آنها) ابرهایى آفرید تا قسمت هاى مرده آن را زنده کند و گیاهان آن را برویاند». (ثُمَّ لَمْ یَدَعْ جُرُزَ(1)جَدَاوِلُ الأَنْهَارِ ذَرِیعَةً إِلى بُلُوغِهَا، حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَاب تُحْیِی مَوَاتَهَا، وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا). الأَرْضِ الَّتِی تَقْصُرُ مِیَاهُ الْعُیُونِ عَنْ رَوَابِیهَا،(2) وَ لاَ تَجِدُ

جالب اینکه امام(علیه السلام) به اقسام سه گانه آبیارى ها در این بحث کوتاه اشاره کرده: آبیارى هایى که به طور طبیعى به وسیله چشمه هاى پر آب صورت مى گیرد و آبیارى هایى که از طریق کشیدن جدولهاى مختلف و هدایت آبِ نهرهاى طبیعى، از طریق این جدولها، به مناطقى که آب از دسترس آن بیرون است، صورت مى گیرد و آبیارى از طریق باران که از همه مهم تر است; چرا که در زمین مناطقى وجود دارد که جز به وسیله آب باران آبیارى نمى شود و این مناطق بسیار زیاد است; اگر ابرها مأموریّت آبیارى این مناطق را نداشتند. قسمت عمده روى زمین خشک و مرده بود. اضافه بر این، شکّى نیست که نهرها و چشمه ها نیز از آب باران مایه مى گیرند که «اگر باران به کوهستان نبارد بسالى دجله گردد، خشک رودى».

به هر حال، خداوند این مأموریت مهم را بر دوش ابرها نهاده است.

امام(علیه السلام) در ادامه این سخن شرح این مطلب را به زیباترین وجهى بیان فرموده است. مى گوید: «خداوند قطعات درخشنده و پراکنده و جداى ابرها را به هم پیوست، تا دریاهایى از آب که در ابرها نهفته بود، سخت به حرکت درآمد (و آماده نزول شد) و برق در اطرافش درخشیدن گرفت و از درخشندگى آن در ابرهاى سفید کوه پیکر و متراکم، چیزى کاسته نشد (و همچنان ادامه یافت) در حالى که (از شدّت سنگینى) به زمین نزدیک شده بود. در این هنگام، باد جنوب باران را همچون شیرى از پستان حیوان بدوشید و به شدّت بر زمین فرو ریخت». (أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْد افْتِرَاق لُمَعِهِ،(3)تَبَایُنِ قَزَعِهِ،(4) حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ(5)وَمِیضُهُ(8)(12)هَیْدَبُهُ،(13)(17)). تَمْرِیهِ(14) الْجَنُوبُ دِرَرَ(15) أَهَاضِیبِهِ،(16) وَ دُفَعَ شَآبِیبِهِ فِی کَنَهْوَرِ(9) رَبَابِهِ،(10) وَ مُتَرَاکِمِ سَحَابِهِ، أَرْسَلَهُ سَحّاً(11) مُتَدَارِکاً، قَدْ أَسَفَّ لُجَّةُ الْمُزْنِ(6) فِیْهِ وَ الْتَمَعَ بَرْقُهُ فِی کُفَفِهِ،(7) وَ لَمْ یَنَمْ وَ

در این تعبیرات زیبا، نکات علمى مهمّى نهفته است; نخست اشاره به مأموریّت بادها مى کند که قطعات پراکنده ابر را که از دریاها بر خاسته اند به هم مى پیوندد تا بارانى گسترده و سیراب کننده به وجود آید.

سپس به تراکم و فشار ابرها بر یکدیگر که آنها را آماده نزول باران مى کند و آن گاه به نقش جرقّه هاى برق، در یارى ابرها و کمک کردن براى ریزش باران دارد، اشاره مى کند; زیرا مى دانیم برق ها که بر اثر الکتریسته مثبت و منفى ابرها به وجود مى آید مقدار زیادى از هواى اطراف را جذب مى کند و از فشار هوا مى کاهد و در شرایط جوّى کم فشار، ابر آماده باران مى شود.

در ادامه اشاره به نقش بادها مى کند که همچون انگشتانى که شیر را از پستان مى دوشد باران را از ابر جدا مى سازد و در همه جا پخش مى کند.

همه اینها نشان مى دهد که خداوند حکیم براى آبیارى زمین هاى بلند و خشک تمام مقدّمات لازم را فراهم ساخته و تدبیرى عالى مقرّر فرموده است.

تعبیر به: «دوشیدن ابرها بوسیله بادها»، نشان مى دهد که بادها نقش مهمى در ریزش باران دارند و در واقع چنین است; زیرا از یک سو، فضا را خنک تر مى کنند و از سوى دیگر از فشار جوّ مى کاهند که هر دو عاملى است براى فرو ریختن باران از ابرها.

تکیه بر باد جنوب (بادهایى که از جنوب به سمت شمال مىوزد) به خاطر آن است که بیشترین رطوبت و ابر به وسیله آن منتقل مى شود.

سپس در ادامه این سخن، از آثار حیات بخش باران در سرتاسر زمین و برکات و فواید آن سخن مى گوید و مى فرماید: «هنگامى که ابرها سینه بر زمین نهادند، و آبهاى فراوان (سنگینى) را که بر دوش داشتند فرو گذاردند خداوند به وسیله آن از زمین هاى خشک و بى گیاه، نباتات فراوانى رویانید و از دامنه کوههاى کم گیاه، سبزه بسیار خارج ساخت». (فَلَمَّا أَلْقَتِ السَّحابُ بَرْکَ(18) بِوَانَیْهَا(19) وَ بَعَاعَ(20) مَا أسْتَقَلَّتْ(21) بِهِ مِنَ الْعِبْءِ(22) المَحْمُولِ عَلَیْهَا، أَخْرَجَ بِهِ مِنْ هَوَامِدِ(23) الأَرْضِ النَّبَاتَ، وَ مِنْ زُعْرِ(24) الْجِبَالِ الأَعْشَابَ).

تعبیرات زیباى بالا چنین نشان مى دهد که گویى ابرها باردار هستند و به هنگام نزول بارانهاى سنگین، بار خود را بر زمین مى نهند. همان بارى که سرچشمه حیات و زندگى و زیبایى و برکت است; نه تنها در دشت هاى بى آب و علف که در دامنه و قلّه کوهها - که آبیارى آن به دست انسانها بسیار دشوار است - گیاهان و درختان فراوان مى روید و منبع برکات و منافع مختلفى براى انسانها مى شود.

در ادامه این سخن امام(علیه السلام) زیبایى هاى جهان طبیعت را که زاییده نزول بارانهاست به تصویر کشیده، چنین مى فرماید: «پس زمین به زیور باغهایش غرق نشاط و شادى شد، و با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشیده به ناز آمد، و از زینت و زیورى که از گردن بند گل هاى گوناگون یافته بود، در وجد و شادى فرو رفت!» (فَهِی تَبْهَجُ(25)(29)بِهِ مِنْ نَاضِرِ(30)(31)). أَنْوَارِهَا بِزِینَةِ رِیَاضِهَا، وَ تَزْدَهِی(26) بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَیْطِ(27) أَزَاهِیرِهَا،(28) وَ حِلْیَةِ مَا سُمِطَتْ

ناگفته پیداست که زیبایى هاى جهان طبیعت در آرامش روح و رفع خستگى و ایجاد قدرت و نیرو براى فعالیّت حیات، نقش مهمى دارد; بنابراین، تنها سخن از زیبایى نیست، هر چند زیبایى ها نشانه اى از جمال و جلال خالق است; بلکه این زیبایى ها یکى از عوامل بقاى حیات و ادامه زندگى انسان ها است و حتّى به گفته دانشمندان: در نشاط حیوانات نیز بسیار مؤثّر است و بخش مهمّى از زیبایى هاى طبیعت آن ها را در برنامه هاى مختلف فعّال مى کند.

در پایان این بخش مى فرماید: «همه اینها را غذا و توشه انسانها، و روزى براى چهارپایان قرار داد». (وَ جَعَلَ ذلِکَ بَلاَغاً(32)).لِلاَْنَامِ، وَ رِزْقاً للاَْنْعَامِ

انسانها نه تنها براى تغذیه از مواهب جهان طبیعت بهره مى گیرند، بلکه لباس و مسکن و مرکب آنها و در یک کلام: «همه نیازمندى هاى آنها» از این طریق تأمین مى شود. همانگونه که قرآن مجید مى فرماید: (أَنَّا صَبَبْنَآ الْمَاءَ صَبّاً * ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقَّاً * فَأَنْبَتْنَا فِیهَا حَبّاً * وَعِنَباً وَقْضَباً * وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلا * وَ حَدَائِقَ غُلْبَاً * وَ فَاکِهَةً وَ أَبّاً * مَتَاعاً لَکُمْ وَلأَنْعَامِکُمْ; ما آب فراوانى از آسمان فرو ریختیم. سپس زمین را از هم شکافتیم، و در آن دانه هاى فراوان رویاندیم، و انگور و سبزى بسیار، و زیتون و نخل فراوان، و باغهاى پر درخت، و میوه و چراگاه; تا وسیله اى براى بهره گیرى شما و چهارپایانتان باشد».(33)

آرى! انسان نه تنها از گیاهان و میوه ها تغذیه مى کند و از الیاف مختلف، لباس و فرش براى خود مى سازد; بلکه از چوبها خانه مى سازد و از الیاف، خیمه بر پا مى کند و از حیواناتى که از گیاهان تغذیه مى کنند فراورده هاى مختلفى براى انواع نیازمندى هاى زندگى خود تهیّه مى بیند.

در آخرین جمله این بخش به مسئله مهمّ دیگرى که خداوند براى زندگى انسانها در روى زمین آفریده است اشاره کرده، چنین مى فرماید: «در اطراف زمین (و در میان کوهها) درّه ها و راههاى وسیعى شکافت، و نشانه هایى براى آنان که بخواهند از شاه راههاى وسیعش بگذرند برپا نمود». (وَ خَرَقَ الْفِجَاجَ(34)لِلسَّالِکینَ عَلَى جَوَادِّ(35)). طُرُقِهَا فِی آفَاقِهَا وَ أَقَامَ المَنَارَ

با مختصر دقّتى بر صفحه زمین و جاى جاى این کره خاکى روشن مى شود که خداوند به وسیله کوهها هرگز سدّ معبر نفرموده و قطعات و بخش هاى زمین را از هم جدا نساخته; بلکه همه جا و در همه حال شکافها و جادّه هایى در لابلاى آن به وجود آورده که تمام روى زمین را به هم مى پیوندد. کمتر کسى توجّه دارد که اگر این جاده ها وجود نداشت و کوههاى طولانى به یکدیگر متّصل بودند و دیوار بلندى که مانع عبور انسانها و حیوانات است، به وجود مى آوردند و زمین را به بخش هاى پراکنده و نامربوطى تقسیم مى کردند، چه بلایى بر سر انسانها مى آمد و چه محرومیت هایى پیدا مى کردند.

قرآن مجید هم مى فرماید: «وَ جَعَلْنَا فِی الأَرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَمیِدَبِهِمْ وَ جَعَلْنَا فِیهَا فَجاجاً وَ سُبُلا لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ; و در زمین کوههاى ثابت و پا برجایى قرار دادیم تا انسانها نلرزاند و در آن دژها و راههایى قرار دادیم تا هدایت شوند.»(36) نه تنها به وسیله جاده ها سر تا سر زمین را پیوند داد بلکه علامات و نشانه هاى طبیعى بر سر جاده ها نصب کرد تا از گم کردن راه در امان بمانند، (کوهها را به اشکال مختلف و رنگهاى گوناگون و درّه ها را به همین وضع آفرید تا بهترین راهنما باشد).

در قرآن مى خوانیم: «وَ مِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَ غَرَابِیبُ سُودٌ; و از کوهها نیز (به لطف پروردگار) جاده هایى آفریده شد، سفید و سرخ و به رنگ هاى مختلف و گاه به رنگ کاملا سیاه».(37)

 

نکته

گسترش قاعده لطف، در تکوین و تشریع

همیشه مدیران حکیم و مدبّر براى رسیدن به مقاصد خود، تمام مقدّمات را از پیش فراهم مى سازند; خواه در عالم تشریع و تکلیف باشد، یا در عالم عینیّت و واقعیت ها. خداوند عالم که حکمت و تدبیر او از هر کس برتر و بالاتر است، در جهان تکلیف تمام زمینه هاى اطاعت را فراهم کرده: به انسانها عقل و هوش داده، فطرت پاک مرحمت فرموده، پیامبران و کتب آسمانى فرستاده است تا همه بندگان بتوانند راه طاعت را در پیش گیرند و این همان چیزى است که در «علم کلام» به عنوان «لطف» از آن یاد مى شود.

در عالم آفرینش، پیش از آن که انسان قدم به عرصه حیات بگذارد تمام وسایل زندگى او را فراهم ساخت; سطح کره زمین را آرام ساخت و از حرکات ناموزونش به وسیله کوهها و غیر آن جلوگیرى نمود، چشمه ها و نهرهاى پر آب که مایه حیات بود آفرید، ابرها را مأموریت آبیارى نقاط مرتفع بخشید، انواع گیاهان که براى تغذیه انسانها و حیواناتى که در خدمت انسانند لازم بود، به وجود آورد و جاده ها در وسط کوهها براى عبور و مرور انسانها و ارتباط اجتماعات بشرى فراهم نمود و حتّى براى تلطیف روح آدمى زمین را به انواع زیورها از گلها و شکوفه ها آراست.

آرى معناى حکمت و تدبیر و ربوبیّت همین است و این همان چیزى است که مولا امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این بخش از خطبه به آن اشاره فرموده است که از یک سو، انسان را به علم و قدرت و حکمت خدا آشنا مى سازد و معرفت الهى را به او مى آموزد و از سوى دیگر، حسّ شکرگزارى او را - که خمیر مایه اطاعت و بندگى است - در او تحریک مى کند. این همان چیزى است که در جاى جاى آیات قرآن به چشم مى خورد و خداوند به هر مناسبتى از آن سخن مى گوید از جمله در سوره نحل، بعد از ذکر آفرینش آسمانها و زمین و چهارپایان و نزول باران از آسمان و پرورش درختان و زراعت و انواع میوه ها و گردش خورشید و ماه و خلقت دریاها با نعمت هاى بى شمارش مى فرماید: «وَ أَلْقَى فِى الأَرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَمِیدَبِکُمْ وَ أَنْهَاراً وَ سُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ * وَ عَلاَمَات وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ; خداوند در زمین کوههاى ثابت ومحکمى افکند تا لرزش آن را در برابر شما بگیرد و نهرهایى آفرید و راههایى ایجاد کرد تا هدایت شوید و (نیز) علاماتى (در کوهها و جاده ها) قرار داد و (حتّى براى شب) به وسیله ستارگان هدایت مى شوند».(38)

1. «جُرز» به زمينى گفته مى شود که گياه از آن قطع شده و در اصل از «جزر» (بر وزن غرض) به معناى قطع کردن و بريدن گرفته شده است. 
2. «رَوابى» جمع «رابيه» از مادّه «ربوّ» (بر وزن غلوّ) به معناى افزايش و نموّ است و در اينجا به معناى بلندى هاى زمين (تپه ها) مى باشد. 
3. لُمَع» جمع «لُمعه» (بر وزن لقمه) به معناى قطعه است; خواه قطعات ابر باشد، يا چيز ديگر. 
4. «قَزع» جمع «قزعه» (بر وزن ثمره) به معناى قطعه ابر نازک است. 
5. «تَمَخَّضت» از مادّه «مَخض» (بر وزن فرض) به معناى حرکت شديد است، مانند حرکتى که به هنگام گرفتن کره از ماست به مشک وارد مى کنند و «مخاض» به حرکت شديد بچه در شکم مادر به هنگام زايمان گفته مى شود. 
6. «مُزْن» به معناى ابرهاى روشن است و گاه آن را به ابرهاى باران زا تفسير کرده اند. 
7. «کُفَف» جمع «کُفّه» (بر وزن قبّه) به معناى حاشيه و اطراف و جوانب هر چيزى است. 
8. «وَميض» از مادّه «ومض» (بر وزن رمز) به معناى درخشش مختصر است و «وَميض» به معناى درخشندگى است. 
9. «کَنَهْوَر» به معناى قطعه عظيم يا متراکم از ابرهاست. 
10. «رَباب» جمع «رَبابه» به معناى ابرهاى سفيد و به هم پيوسته است. 
11. «سَحّ» به معناى فربه شدن و نيز به معناى فرو ريختن آب فراوان است و در خطبه بالا به همين معنا به کار رفته است. 
12. «أسفّ» از مادّه «إسفاف» به معناى نزديک شدن به زمين است. 
13. «هَيْدَب» به معناى ابر پر آب و سنگينى است که به زمين نزديک مى شود. 
14. «تَمرى» از مادّه «مرى» (بر وزن نرم) به معناى دست کشيدن به پستان حيوان براى دوشيدن است. 
15. «دِرَر» جمع «درّة» (بر وزن ملّت) به معناى فراوانى و جريان شير است. 
16. «أهاضيب» جمع «أُهْضُوبَة» به معناى دوشيدن پى در پى است. 
17. «شآبيب» جمع «شؤْبُوب» (بر وزن بهلول) به معناى رگبار باران است. 
18. «بَرْک» به معناى سينه شتر است که به هنگام خوابيدن بر زمين مى گذارد. 
19. «بَوانَىْ» تثنيه «بوان» (بر وزن لسان) به معناى ستون خيمه و همچنين استخوانى است که در دو طرف سينه قرار مى گيرد و در خطبه بالا، منظور، معناى دوم است. 
20. «بَعَاع» به معناى آب فراوانى است که در ابر وجود دارد. 
21. «إستقلّ» از مادّه «استقلال» و از ريشه «قلّ» (بر وزن ظلّ) به معناى بلند شدن و برداشتن و حمل کردن است. 
22. «عِبْء» به معناى بار است. 
23. «هوامد» جمع «هامده» از مادّه «هُمود» به معناى خاموش شدن آتش است و به زمينى که گياهانش خشک شده «هامده» مى گويند. 
24. «زُعْر» جمع «أَزعر» (بر وزن اکبر) به معناى جايى است که گياهان کمى در آنجا روييده و به موهاى کم پشت نيز اطلاق مى شود. 
25. «تَبْهج» از مادّه «بهجت» به معناى سرور و شادى است. 
26. «تَزْدهى» از مادّه «ازدها» به معناى تکبّر (و ناز) است. 
27. «رَيْط» جمع «ريطه» (بر وزن ميته) به معناى پوشش نازک است. 
28. «ازاهير» جمع «زهره» به معناى شکوفه هاى رنگارنگ است. 
29. «سُمِطت» از مادّه «سمط» (بر وزن سَمْت) به معناى آويزان کردن است. 
30. «ناضر» از مادّه «نضارت» به معناى طراوت و خرّمى و شادابى است; مخصوصاً شادابى که بر اثر وفور نعمت حاصل مى شود. 
31. «أنوار» جمع «نور» (بر وزن غور) به معناى شکوفه است. 
32. «بَلاغ» از مادّه «بلوغ» به معناى رسيدن به چيزى است; خواه رسيدن به سنّ تکليف باشد يا رسيدن ميوه ها به مرحله قابليت استفاده، يا رسيدن به مقصد; و در خطبه بالا به معناى قُوت و
غذا آمده; چرا که انسان را در سفر و حضر به مقصدش مى رساند. 33. سوره عبس، آيات 25 - 32. 34. «فجاج» جمع «فجّ» به معناى درّه و فاصله ميان دو کوه است. 35. «جوادّ» جمع «جادّه» به معناى راه وسيع و روشن است. 36. سوره انبياء، آيه 31. 37. سوره فاطر، آيه 27. 38. سوره نحل، آيات 15 - 16.

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری