شرح نهج البلاغه، آیت الله مکارم شیرازی
أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الاَْمَلِ، فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَ أَمَّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنْسِی الاْخِرَةَ.
اى مردم! وحشتناکترين چيزى که از آن بر شما مى ترسم، دو چيز است: پيروى از هواى (نفس) و آرزوى دراز، امّا پيروى از هوا (انسان را) از حق باز مى دارد، و امّا آرزوى دراز موجب فراموشى آخرت مى شود.
همان گونه که قبلا اشاره شد به نظر مى رسد که امام (علیه السلام) این خطبه را بعد از پیروزى در جنگ جمل به هنگام ورود به کوفه ایراد کرده است، تا کبر و غرور ناشى از پیروزى و رقابت بر سر غنائم جنگى را کنترل کند، مى فرماید: اى مردم! وحشتناکترین چیزى که از آن بر شما مى ترسم، دو چیز است: پیروى از هواى (نفس) و آرزوى طولانى!
(أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الاَْمَلِ).
سپس مى افزاید: «اما پیروى از هواى (نفس)، انسان را از حق باز مى دارد، و اما آرزوى دراز موجب فراموشى آخرت مى شود».
(فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنْسِی الاْخِرَةَ).
این جمله کوتاه از جمله هاى بسیار مهم و سرنوشت ساز است، که هم از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده،(1) و هم از امیر مؤمنان على (علیه السلام) در خطبه بالا و در آخر خطبه 28 نیز بدان اشاره نموده است.
با توجه به این که «هوى» همان تمایلات نفس امّاره به لذّات دنیوى در حدّ افراط و بدون قید و شرط است، به خوبى روشن مى شود که چرا مانع از وصول به حق مى شود، زیرا هوى پرستى حجابى در برابر دیدگان عقل مى افکند که انسان را از مشاهده چهره حق محروم مى سازد، و باطل را که در مسیر هوى و هوس او است چنان توجیه مى کند که از هر حقّى قابل قبولتر جلوه کند، و به عکس حقّى را که برخلاف هواى نفس مى باشد چنان تخریب مى کند که از هر باطلى بدتر نمایان مى شود.
این حقیقت را بارها در طول زندگى خود و در هنگام مطالعه تاریخ پیشینیان دیده و خوانده ایم که هوى پرستان چگونه با توجیه گریهاى زشت و رسوا حق و باطل را دگرگون ساخته و مى سازند.
و امّا آرزوهاى دور و دراز به این دلیل موجب فراموشى آخرت مى شود که تمام نیروهاى انسان را به خود جلب مى کند، و با توجه به این که نیروى انسان به هر حال محدود است، هنگامى که آن را در مسیر آرزوهاى بى پایان سرمایه گذارى کند چیزى براى سرمایه گذارى در طریق آخرت نخواهد داشت، به خصوص این که دامنه آرزوها هرگز محدود نمى شود، و طبیعت آنها این است که هر زمان انسان به یکى از آرزوهایش جامه عمل مى پوشاند آتش عشق آرزوى دیگرى در دل او زبانه مى کشد، و نیروهایش را براى وصول به آن بسیج مى کند، بلکه گاه رسیدن به یک آرزو سبب دلبستگى به چند آرزوى دیگر مى شود، چون معمولا آرزوها به یکدیگر پیوند خورده اند، با توجه به این واقعیت ها نه وقتى براى او باقى مى ماند و نه نیرو و امکانى، و نه حتّى حال و حوصله اى که به آخرتش بپردازد!
امّا زمانى که سیلى اجل در گوش او نواخته شد، از خواب غفلت بیدار مى شود، وقتى که عمر عزیز و فرصتهاى گرانبها را بیهوده تلف کرده است، نه آتش خواسته هاى نفسى فرونشسته و نه به جایى رسیده است، بلکه «سرمایه ز کف داده تجارت ننموده، جز حسرت و اندوه متاعى نخریده است». و به گفته شاعر شجاع عرب «ابوالعتاهیه» که براى سرودن شعرى به هنگام افتتاح قصر جدیدى جهت هارون دعوت شده بود:
عِشْ ما بَدا لَکَ سالِماً فى ظَلِّ شاهِقَةِ الْقُصُورِ!
یَهْدى اِلْیْکَ بِمَا اشْتَهَیْتَ لَدَى الرِّواحِ وَ فِى الْکُبُورِ!
حَتَّى إذا تَزَعْزَعَتِ النُّفُوسُ وَ دَحْرَجَتْ!
فَهُناکَ تَعْلَمُ مُوقِناً ما کُنْتَ إِلاّ فى غُرُور(2)!
تا مى خواهى در سایه قصرهاى سر به آسمان کشیده، سالم زندگى کن!
در حالى که آنچه مورد علاقه توست هر صبح و شام براى تو هدیه مى کنند.
ولى این تا زمانى است که جانها به لرزه درمى آید و متزلزل مى شود.
در آنجا به یقین خواهى دانست که عمرى در غرور و غفلت بودى!
اطرافیان هارون از خواندن این اشعار که به نظر آنها متناسب با چنان مجلسى نبود بسیار ناراحت شدند، ولى هارون او را ستود و از وى تمجید کرد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه مى گویند: این که آرزوهاى دور و دراز، قیامت را به فراموشى مى افکند به خاطر آن است که دنیاپرستان پرتوقّع به خاطر عشقى که به مظاهر دنیا دارند سعى مى کنند مرگ را که وسیله جدایى آنها از معشوقشان مى شود، فراموش کنند; و فراموش کردن مرگ سبب فراموشى قیامت مى شود.
این نکته نیز قابل توجه است، که «امل» (آرزو) گاه جنبه مثبت دارد که از آن به «رجا» و امید تعبیر مى شود، مخصوصاً هرگاه بر اساس توکّل بر خدا باشد بسیار سازنده است، ولى جنبه منفى آن در جایى است که از حد بگذرد و انسان را به خود مشغول دارد و دامنه اش روز به روز گسترده تر شود و آدمى را از مبدء و معاد غافل سازد.
روشن است که «هوى پرستى» و «طول امل» با یکدیگر ارتباط نزدیکى دارند، هواپرستى سرچشمه طول امل است و طول امل نیز سرچشمه هواپرستى مجدّد و سرانجام طول امل سبب غفلت از خدا و سراى دیگر مى شود.
* * *
1 ـ بحارالانوار، جلد 74، صفحه 188، (با کمى تفاوت) و بحارالانوار، جلد 70، صفحه 90 ـ 91، (با تفاوت بسيار اندک). 2 ـ انوار نعمانيه، جلد 3، صفحه 114 (با کمى تفاوت).